سال ۱۳۹۹ در حالی به پایان رسید که بازار انرژی با مشکلات بسیاری روبهرو شده بود. شیوع ویروس کرونا، کاهش تقاضا برای نفت، افزایش عرضه نفت، شروع جنگ قیمت نفت بین عربستان و روسیه، و کاهش ناگهانی و منفی شدن قیمت نفت، باعث ایجاد بحران جدی در برخی کشورهای تولیدکننده نفت شد. این تحولات در حالی رخ داد که ایران به عنوان یکی از کشورهای عضو اوپک با دارا بودن منابع عظیم نفت، به دلیل تحریمها نتوانست حضور فعالی در معادلات بازار انرژی داشته باشد. ایران فقط توانست با فروش نفت در بازار خاکستری به چین، بخشی از سهم خویش را در بازار حفظ کند.
مسئلهای که دولتمردان ایران تاکنون جواب روشنی برای آن ارائه ندادهاند، قیمت نفت فروخته شده به چین و نحوه دریافت پول نفت بود. برخی کارشناسان انرژی بر این باورند که ایران انتظار دارد در ماههای آتی مذاکرات جدی با آمریکا را برای رفع تحریمها آغاز کند و با رفع تحریمها، بتواند ظرفیت تولید نفت و گاز خود را افزایش دهد. نکتهای که باید بدان اشاره کرد، این است که اکثر چاههای نفت ایران در نیمه دوم تولید قرار دارند و سالیانه میزان تولید از این میدانها کاهش مییابد.
سال ۱۴۰۰، سال پایانی برنامه ششم توسعه
پس از پایان جنگ تحمیلی، برنامههای توسعه پنج سالهای برای بهبود شرایط اقتصادی و افزایش سرمایهگذاری در همه بخشهای صنعت و اقتصاد ایران تدوین شد که در این بین صنعت نفت اولویت دولت و نظام بوده است. در برنامه ششم توسعه که امسال به پایان میرسد، پیش بینی شده بود که ظرفیت تولید نفت به ۴.۷ میلیون بشکه در روز برسد و در همین بازه زمانی، ظرفیت تولید گاز به روزانه ۱.۳ میلیارد متر مکعب و ظرفیت تولید میعانات و مایعات گازی به ۱.۱ میلیون بشکه در روز افزایش یابد. با توجه به تاثیر تحریمهای دوران ترامپ و در صورت امضای توافق جدید بین ایران و آمریکا، نباید انتظار داشت که اهداف برنامه ششم در بخش نفت و گاز در پایان سال جاری عملیاتی شود.
بازار پر تلاطم نفت و تاثیر اندک ایران
در جنگ قیمت نفت و در اجلاس متعدد اوپک پلاس در سال گذشته، ایران بیشتر به عنوان ناظر شاهد ایفای نقش دیگر بازیگران عمده بازار نفت، از قبیل روسیه و عربستان بود. مولفه مهم در امر تصمیمگیری در بین اعضای اوپک، ظرفیت تولید نفت است. طبیعی است که عربستان و عراق بتوانند با توجه به ظرفیت روبه رشد تولید نفت خود، نقشی مهم و کلیدی در بین اعضای اوپک داشته باشند.
با تمامی ایراداتی که میتوان بر برخی کشورهای عمده تولید کننده نفت در بُعد سیاست خارجی و سیاست داخلی گرفت، اما این کشورها به خوبی از منابع انرژی به عنوان ابزار قدرت در عرصه روابط بینالملل بهره میگیرند و میتوانند از این اهرم، هم برای تولید ثروت و رفاه و هم برای ایفای نقش فعال در معادلات منطقهای و بازار انرژی استفاده برند. به عنوان مثال، عربستان با ایفای دیپلماسی فعال انرژی در بازار هند، هم سطح روابط سیاسی و اقتصادی با آن کشور را در سطح مطلوب نگه داشته است و هم با استفاده از عنصر سرمایهگذاری در زیرساختار انرژی آن کشور، توانسته است شرایط را برای رقبا در بازار انرژی هند سختتر کند.
میادین مشترک نیازمند سرمایه و تکنولوژی
افزایش میزان برداشت از میدانهای مشترک، بهویژه در مناطق مرزی، اولویت اول دولت روحانی در هر دو دوره بوده است. در میدانهای مشترک، میدان پارس جنویی که تامین کننده عمده گاز طبیعی در ایران است، مورد توجه جدی بوده است. این میدان مشترک در سال ۱۳۶۷ کشف شد و قطر از سال ۱۳۶۹ به استخراج از آن مخزن پرداخت. ایران در دوره محدودی توانست در میدان پارس جنوبی از لحاظ تولید از قطر پیشی گیرد، اما از آنجا که قطر از چندین سال پیش از ایران از این میدان برداشت کرده است، نباید انتظار داشت که مجموع تولید ایران از این میدان به میزان تولید قطر برسد. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی که در اسفندماه ۱۳۹۴ منتشر شد، ایران و عراق ۱۲ میدان نفتی مشترک دارند. عراق هم توانسته است با جذب شرکتهای خارجی در میدانهای مشترک با ایران، همچنان میزان تولید خود را حفط کند.
بودجه سال جدید و افزایش فروش نفت
دولت روحانی در آخرین بودجه سالیانه در دوران ریاست جمهوری خویش که به مجلس ارائه کرد، فروش روزانه ۳.۲ میلیون بشکه نفت، شامل صادرات و پیشفروش داخلی آن، در نظر گرفت. قیمت نفت در بودجه امسال ۴۰ دلار در نظر گرفته شد. در مورد تداوم قیمت نفت در سال جاری باید منتظر کاهش تدریجی تاثیر شیوع ویروس کرونا در بازار جهانی بود و با بازگشایی مجدد اقتصاد کشورها در پی واکیسناسیون، میتوان انتظار داشت که هم قیمت فعلی تداوم یابد و هم با افزایش تقاضا، قیمت نیز افزایش یابد. با توجه به این که ایران در زمان تحریمها میلیونها بشکه نفت در سواحل خود و در شرق آسیا در تانکرها ذخیره کرده است، به راحتی میتواند آن نفت را روانه بازار کند. اما برای آن که بتواند سهم خود را در بازار شرق آسیا و اروپا بازپس گیرد، کار دشواری پیش رو خواهد داشت. اما شاید بتواند با ارائه تخفیف ویژه به مشتریان سنتی، بخشی از سهم خود را پس بگیرد.
سوالی که باید پرسید، این است که چرا ایران پس از انقلاب به راحتی مورد تحریم قرار میگیرد و نمیتواند مثل سایر کشورها از منابع انرژی خود بهره گیرد؟ آیا با توافق احتمالی ایران با آمریکا، تهران در سیاست خارجی خود تغییر اساسی خواهد داد، یا در برنامه موشکی و هستهای و حمایت از گروههای شبهنظامی منطقهای، سیاست قبلی را ادامه خواهد داد؟ در صورت تداوم سیاست فعلی در بعد منطقهای و نظامی، اعمال تحریمهای جدید دور از ذهن نخواهد بود. اگرچه اظهارات اخیر مقامات دولت بایدن هم در مورد توافق احتمالی جدید، از شرایط سخت رسیدن به چنین تفاهمی خبر میدهد، اما بدون تغییر در سیاست خارجی و بازتعریف نشدن دیپلماسی انرژی، نباید انتظار داشت که ایران بتواند با افزایش تولید نفت هم وضعیت اقتصادی خود را سروسامان بخشد و هم عضو موثری در اوپک و در بازار جهانی نفت باشد.
در کنار توجه به سیاست خارجی تنشزدا، باید راهکار قانونی و چارچوب مشخصی هم برای جذب شرکتهای خارجی در میدانهای نفت و گاز مشخص شود تا زمینه برای حضور بیشتر شرکتهای انرژی در همه پروژههای نفت و گاز فراهم گردد. در غیر این صورت، باید شاهد افزایش تدریجی ظرفیت تولید نفت عراق و امارات بود؛ ضمن آن که روسیه و عربستان هم به هیچ وجه مایل به کاهش سهم خود در بازار نیستند.
با توجه به شرایط، به نظر میرسد که روسیه و عربستان بازیگران عمده بازار نفت خواهند بود، عراق برنامه افزایش ظرفیت تولید را دنبال خواهد کرد، و سیاست نفتی امارات نیز در راستای سیاست نفتی عربستان ارزیابی میشود. نقش انرژیهای تجدیدپذیر در پروسه گذار انرژی در همه کشورها نیز روزبهروز بیشتر میشود. شرایط فعلی حاکی از آن است که ایران در بخش نفت برای رسیدن به اهداف برنامه ششم توسعه و سند چشمانداز کار آسانی پیش رو ندارد و نمیتواند به همه اهداف خود در صنعت نفت دست یابد.